فلسفه، در قرن حاضر به دو بخش اساسى تقسيم شده است: 1.فلسفه مطلق، كه در واقع فلسفه مطلق است 2. فلسفه مضاف، كه حاصل اضافه شدنفلسفه به يك رشته علمى است. فلسفه مضاف اقسام متعددى دارد مانند فلسفهتاريخ، فلسفه هنر، فلسفه ادبيات، فلسفه علم، فلسفه حقوق، فلسفه دين، فلسفه اخلاقو امثال آن.
فلسفه مضاف عبارتاست از بحث و بررسى فلسفى در يكى از شاخههاى علوماست. در پرتو فلسفه مضاف، موضوع آن علم را بهتر مىتوان درك كرد مثلا در پرتوفلسفه تاريخ، تاريخ رابهترمىتوان درك كرد ودر پرتوفلسفه اخلاق، اخلاق را.
فلسفه اخلاق نام جديدى استبر موضوعى قديمى كه جوانههاى آن در ميانيونانيان و مسلمانان بوده، اما شكوفايى آن به اوايل قرن بيستم مىرسد. به عبارتروشن تر این که فلسفهاخلاق، به صورت دانشى مستقل، باانتشاركتاب جرجادواردمورتحت عنوان مبانىاخلاق، در سال هزارو نهصدو سه م. پا به عرصه ظهورنهاد
فلسفه اخلاق عهدهدار تحقيق درباره مبادى علم اخلاق است. در علم اخلاق،گفته مىشود كه كارى خوب و چه كارى بد است اما در فلسفه اخلاق، گفته مىشودكه خوب و بد ريشه در كجا دارد و ملاك تقسيم كارها به خوب و بد چيست و چراكارى خوب و كار ديگرى بد دانسته مىشود.
از هنگامى كه دانش جديدى با عنوان «فلسفه اخلاق» ظهور كرد، هم به مسائلىپرداخته شده كه در گذشته مورد غفلت عالمان اخلاقى بوده و هم به مسائلى كه درگذشته، جسته و گريخته و به صورت غير منقح، مطرح مىشده، سر و سامان وصورت منظمى داده شده است مثلا، عالمان اسلامى، در گذشته برخى از مسائلفلسفه اخلاق را در فلسفه، برخى را در كلام و برخى را در اصول فقه بررسىمىكردهاند اما امروزه فلسفه اخلاق خود همه اين مسائل را مورد بررسى قرارمىدهد كه از رهگذر آن، فوايد بىشمارى نصيب علم گرديده است. به ديگر بيان،چون در گذشته، برخى از مسائل فلسفه اخلاق در لابلاى چند علم مطرح مىشده،صورت منقح و مشخصى نداشته است اما از هنگامى كه اين مسائل در ذيل علم فلسفهاخلاق مطرح شده،سر وسامانيافته است. به علاوه، چه بسيار مسائلى كه امروزه درفلسفه اخلاق بدانها پرداخته مىشود ولى در گذشته مطرح نبوده است. متاسفانه بهره ما، مسلمانان، از فلسفه اخلاق بسيار اندك است. با اينكه دنياىغرب بهره چندانی از اخلاق ندارد ، اما از فلسفه اخلاق حظ وافرى دارد. غربهم زادگاه فلسفه اخلاق و هم پرورشگاه آن است. اين در حالى است كه روزگارىدنياى اسلام ستاره درخشانى در آسمان اخلاق بوده و پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله وسلم هدف ازبرانگيخته شدن خود را تكميل مكارم اخلاقى می دانست .امید است در آینده ای نزدیک با تلاش وافر صاحب نظران و دانش پژوهان این نقیصه برطرف گردد